دیکشنری
داستان آبیدیک
communication device
kəmjunɪke͡iʃən dɪva͡is
فارسی
1
عمومی
::
دستگاه ارتباطی
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
COMMUNALIZE
COMMUNE
COMMUNE WITH
COMMUNICABILITY
COMMUNICABLE
COMMUNICANT
COMMUNICATE
COMMUNICATE TO
COMMUNICATE WITH
COMMUNICATING ARTERY
COMMUNICATING THE RESULTS
COMMUNICATION
COMMUNICATION AND NAVIGATION EQUIPMENT
COMMUNICATION CAMPAIGN
COMMUNICATION CHANNEL
COMMUNICATION DEVICE
COMMUNICATION GOAL
COMMUNICATION GRAPH
COMMUNICATION INFRASTRUCTURE
COMMUNICATION LINK
COMMUNICATION PATTERNS QUESTIONNAIRE–SHORT FORM
COMMUNICATION PIPELINE
COMMUNICATION PROCESS
COMMUNICATION RISK
COMMUNICATION SKILLS
COMMUNICATION TECHNIQUE
COMMUNICATION THEORY
COMMUNICATIONS
COMMUNICATIONS MASTER
COMMUNICATIONS REGULATORY AUTHORITY
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید